تصاویر کارگاه آموزشی فرصت ها و تهدیدات شبکه های اجتماعی و بازی های رایانه ای در زاهدان
اردیبهشت 25, 1396جهاد مجازی
مرداد 18, 1396مثل فیلم… مثل فلسفه
سینما پدیدهای است که با روح و تفکر و اوقات فراغت انسان سر وکار دارد. در این میان علوم دیگری مانند ادبیات، نقاشی، فلسفه و… با سینما پیوند برقرار میکنند. در رابطه با ارتباط فلسفه و سینما معمولا حالت افراط و تفریط پیش میآید. حالت افراطیِ فهمِ این رابطه این است که فلسفه را مدرس سینما دانسته و با بیتفاوتی نسبت به ماهیت زیباییشناختی سینما، خواهان نگاه تام و تمام فلسفه بر اجرای صوتی و تصویری سینما شویم. برخلاف این روش در وجه تفریطی، فلسفه، مزاحمی پرحرف و بیخاصیت قلمداد میشودکه باید از ماهیت خود فاصله گرفته و به سینما برود و یاد بگیرد. در این میان نگاه معقول، نگاهی است که بر تعامل و دیالکتیک دو حوزه معرفتی استوار است.
در تاریخ سینما دیده میشود، نظریهپردازانی همچون مانستنبرگ2، آرنهایم3، ژان ایبسیان4، آندره بازن5 و… به تفکر دربارهی چیستی و چرایی فیلمها پرداخته و از ماهیت سینما پرسش کردهاند. همچنین فیلمسازان بسیاری همچون تارکوفسکی6، آنجلوپولوس7، برگمان8، کوبریک9 و… در فیلمهایشان به مباحث فلسفی پرداختهاند. از طرف دیگر فیلسوفان برجستهای مانند برگسون10، ژیل دلوز11، استنلی کاول12، ژیژک13 در نظریات فلسفی خود به فیلمها و مباحث سینمایی توجه کردهاند. این تاثیر و تاثرات را میتوان به 5 دسته تقسیم کرد؛ البته باید در نظر داشت نمیتوان برای هر دسته تعریف جامع و مانعی ارائه داد، زیرا این مقولات در مصادیق و تعاریف در بسیاری موارد با یکدیگر همپوشانی پیدا میکنند.
1-1: فلسفه و فیلم
“و” میان دو کلمهی “فلسفه” و “فیلم” واو عطفیه است و با ایجاد رابطهی عطف بین این دو حوزه، نگاه بینارشتهای را برقرار میکند. در واقع این تقابل به دنبال این است که فیلم و فلسفه در کدام مباحث با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. این تقابل به دنبال «نفی تسلط» یکی بر دیگری است و فقط به طرحِ گونه ای «نسبیت» بین این دو اکتفا میکند.
1-2: فلسفهی فیلم
این مقوله به دنبال چیستی و چگونگی و ماهیت فیلم است. فلسفهی فیلم لزوما بحثی فلسفی نیست و به عنوان مثال میتواند فیلم را از جنبهی روانشناسانه یا جامعهشناسی بررسی کند. فلسفهی فیلم به عنوان حوزهای از دانش بشری محسوب میشود.
1-3: فیلم فلسفی
زمانی که صحبت از فیلم فلسفی میشود با ژانری هنری روبهرو هستیم. «فیلم فلسفی» فیلمی است که تمام عناصر روایتی، تصویری و صوتی در آن به دنبال طرح یک مسئلهی فلسفی هستند. در واقع، فیلم فلسفی فیلمی است که نوعی نظام فکری یا نوعی نگاه فلسفی به جهان دارد. باید دقت داشت هر فیلمی که نوعی نظام فکری و نگاهی خاص به جهان داشته باشد را نمیتوان «فیلم فلسفی» نامید، زیرا در این نوع فیلمها به گونهای خودآگاه فلسفهپردازی انجام میشود. همچنین نباید فیلمهایی که دربارهی زندگی یک فیلسوف یا متفکر ساخته میشود، فیلم فلسفینامید. زیرا این نوع فیلمها در زیرژانر زندگینامهای قرار میگیرند. میتوان گفت تفاوت بین فیلم فلسفی و فلسفهی فیلم در این است که اولی ژانر محسوب میشود و دومی، حوزه ای از دانش بشری.
1-4: فیلموسوفی
این دیدگاه فیلم را به مثابهی متنی فلسفی در نظر میگیرد. مهمترین فیلسوفی که این دیدگاه را نسبت به سینما دارد، ژیل دلوز است. او با «رویکرد فلسفی به فیلم» و «فسلفه در فیلم» میانهای نداشت. او معتقد است، نباید نقد فیلم را به توصیف فیلم تقلیل داد و همچنین نباید مقولههای فلسفی را از بیرون بر فیلم تحمیل کرد. او فیلم را به عنوان یک «متن فلسفی» میداند. «زمانی که برگسون از سینما به عنوان ابزار و مدلی برای فهم ساختارِ ادراک حسی آدمی یاد میکند، دلوز آن را فراتر از یک مدل تحلیلی برای ساختار ادارک حسی آدمی معرفی میکند و سینما را صرفا یک بازنمایی نمیداند؛ بلکه آن را یکمتن (expression) میخواند.))
1-5: رویکردهای فلسفی در فیلم
این رویکرد به نوعی ریشهیابی مکاتب فلسفی گوناگون در فیلمها است. سینما علاوه بر اینکه امکان بحث فلسفی در موارد علاقه به سینما را طرح میکند، امکان طرح مباحث فلسفی که آموزههایی دارند را در روش فیلمسازی و مفاهیم روایتی خود مطرح میکند. به عنوان مثال ردپای پدیدارشناسی به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای فلسفی قرن بیستم در تفکرات آندره بازن و در فیلم های ژان رنوار و دسیکا دیده میشود. رویکرد فلسفیِ دیالکتیکِ مارکس و هگل در نظریات آیزنشتاین مبنی بر تصادم دیالکتیکی دیده میشود که این نظریات در فیلمهایش نیز تاثیر گذاشته است. همچنین مصادیق رویکرد فلسفی اگزیستانسیالیسم درسینمای مدرن و درآثار کارگردانانی مانند برگمان، آنتونیونی14،ترنس مالیک15و… دیده می شود.
پی نوشتها:
Michael Heneke
Monstenberg
Rudolf Julius Arnheim
Jean Aybsyn
Andre Bazin
Andrei tarkovsky
Teodoro Angelopoulos
Ingmar Bergman
Stanley Kubrick
Henri Bergson
Gilles Deleuse
Stanley Cavell
SlavojZizek
Michelangelo Antonioni
Terrence Terry Malick
فهرست منابع:
احمدی، بابک (1384)؛ سارتر که مینوشت، چاپ اول، نشر مرکز، تهران.
بنیاردلان، اسماعیل (1380)؛ به سوی ساده کردن مسائل پیچیده، کتاب ماه هنر، شماره 41، 42، صفحات 23-18
بوردول، دیوید (1373)؛ روایت درفیلم داستانی، ترجمه: علاء الدین طباطبایی، چاپ اول، انتشارات بنیاد سینمایی، تهران
پنجتنی، منیره (1387)، مصاحبه با امیرعلی نجومیان، فلسفه به روایت سینما، اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 34، صفحات 7-4
پنچتنی، منیره (1387)، مصاحبه با محمد ضمیران، فلسفه به سینما میرود، اطلاعات حکمت و معرفت، شماره 33، صفحات 8-4
خیمهدوز،محسن(1382)؛ نگاهی به رابطه سینما و فلسفه: دیالکتیک جهانهای ممکن، کتاب ماه هنر، شماره 62-61، صفحات 80-74
دینپرست،منوچهر (1387)؛ مصاحبه با محمد شهبا، فلسفی دنبا دوربین، آینه خیال، شماره10، صفحات104-101
Bell, Jeffrey(1977): Thinking with cinema: Deleuze and film theory, Special issue, No 23,Spring
http://www.academyhonar.com/branches/filmosophy/2059-as-film.html